مرجان اسماعیلی - خانم زرافه داشت از پنجره به برگهای درخت گردو که روی زمین میریختند، نگاه میکرد. هوا کمی سرد شده بود. با خودش فکر کرد امروز ناهار چی درست کنم. بعد یادش آمد بچهزرافه شیربرنج خیلی دوست دارد.
تازه شیربرنج مقوی هم هست، زیرا شیر دارد که برای فصل سرما و سرماخوردگی خیلی خوب است. بچهزرافه هنوز خواب بود. خانمزرافه باید دستبهکار میشد، بهخاطر اینکه برنج باید چند ساعت در آب خیس بخورد.
بچهزرافه که از خواب بیدار شد، دید مادرش حسابی مشغول کار است. وقتی فهمید ناهار شیربرنج است، کلی ذوق کرد. خانمزرافه برنجها را داخل آب، خوب جوشاند.
وقتی آب آن کم و برنجها نرم شد، شیر را کمکم به برنج اضافه کرد و مرتب هم زد. وقتی برنج خوب پخته شد و شیر کم شد، مقداری پودر هل و گلاب به مواد اضافه کرد. شیربرنج آماده شد.
بچهزرافه همیشه دوست داشت غذاهای مادرش را تزیین کند، برای همین با گلمحمدی و بادام روی شیربرنج را خوشگل کرد. بعدهم قاشققاشق شیربرنج خورد و از مادرش برای دستپخت خوبش تشکر کرد.
چی لازم داریم؟
برنج یک پیمانه
شیر چهار پیمانه
آب دو لیوان
هل و گلاب بهاندازهی دلخواه